-
کادوی روز زن
شنبه 26 بهمن 1398 23:32
و اما کادوی روز زن برای من توافقنامه ای بود که طی آن من خونه را به ازای مهریه و نفقه بچه ها و خودم و اجرت المثل و هرچیز مالی دیگه به اضافه حضانت بچه ها میگیرم و در عوض کاف میره تقاضای طلاق میده...به همین راحتی
-
گفتم این شرط آدمیت نیست
جمعه 27 دی 1398 23:16
سلامچطوریدمن که خیلی خوبمالان آمار بازدیدهای اینجا رو دیدم و کمترین بازدیدش شونزده نفر بود.جالبه که حداقل روزی شونزده نفر به یادم بودن...نه؟؟؟منم که کمبود توجه دارم چی بیشتر از این خوشحالم میکنه هنوز نتونستم جدا بشم!!!...اما جدا زندگی میکنم و قصد برگشتن هم ندارم.البته از اون طرف هم اقدامی برای آشتی نشده که هیچ...
-
مغزم پر حرفه ولی جایی ندارم برای گفتنش
سهشنبه 22 مرداد 1398 00:14
۰-شنیدم نگرانم بودید؟ خب راستش الان که وبلاگو دارم تخته میکنم دیدم واسه هر پست ُ(حالا هرچقدر درد داشتم و نیاز مبرم به همدردی)سه یاچهار نظر بوده ولی الان که دارم گورمو از اینجا هم گم میکنم خیلیا احوالمو پرسیدند...چرا انقدر نامرد بودید چرا؟؟؟ ۱- داشتم میرفتم بچه ها رو از خونه کفتارا بیارم که کاف عوضی گوشیمو از کیفم...
-
زبان نفهم
سهشنبه 1 خرداد 1397 09:46
گناه داشت حذف کردم...اما همچنان به شدت عصبانیمممم... یکی به دادم برسههههه یکی منو درک کنه.......
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 اردیبهشت 1397 12:59
فلفلی چند روزیه سرگیجه داره و مدام از پشت سر پخش زمین میشه...یه فکرای الکی میاد سراغم که نکنه ...دعا کنید فقط نگرانیهای بیخودی مادرانه باشه و واقعیت نداشته باشه وگرنه من رسما دیوونه میشم --- من یه ادم بیخودیم که هر وقت فرصت بشه الکی میگم من خیلی ادم به درد بخوریم ولی قسمت نبود به حقم برسم...در این حد عقده ایم...
-
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397 20:56
راستش من یکی از دلخوشیهام نسبت به کاف این بود که نمازخون و خداپرسته اما اخیرا با این دسته گلهایی که سران به بار اوردند...بی عدالتیهایی که به نام اسلام میشه...دزدیهایی که برای ژن های خوب حلاله و خیلی خرابکاریای دیگه من جمله فقر یه روز کاف به سیم آخر زد و گفت من دیگه نماز نمیخونم دیگه خدا رو قبول ندارم و به هیچ چیزی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 اردیبهشت 1397 08:43
1- اینقدر دلم میخواست فلفلی توی این سن حداقل چندتا کلمه درست و حسابی بگه اما متاسفانه هیچ کلمه درستی را بجز ماما و بابا بلد نیس و بعید میدونم بدونه ماما یعنی من و بابا یعنی باباش 2- راننده سرویسمون از وقتی متوجه شده من باردارم اینقدر میترسه و محتاط عمل میکنه.از هر دست اندازی که رد میشه یه نگاه تو آینه میکنه میگه...
-
این روزها
جمعه 21 اردیبهشت 1397 08:35
۱-فلفلی رو بردم یه مهدکودکی جشن بود...با اینکه همه بچه ها بزرگتر از اون بودند خیلی دوست داشت و نکته قابل توجه اینکه بجای اینکه از اون جمعیت بترسه میرفت وسطشون و همراهشون میرقصید و شادی میکرد...نکته قابل توجه تر اینکه بجا اینکه حواسش به این باشه مبادا من تنهاش بذارم تا حد ممکن از من دور میشد که مبادا بگم این کارو بکن...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 اردیبهشت 1397 01:11
خدایا تو رحم کن...نه به من...به بچه های من...عمر ما که تلف شد...نذار بچه هامون توی یأس و ناامیدی بزرگ بشن...خیلی برات سخته این کار؟؟؟نکنه خاورمیانه جهنمیه که وعدشو دادی؟ولی کاش میدونستیم ما به چه گناهی باید توی جهنم بسوزیم؟یا حداقل طفلای معصوممون
-
جا به اندازه تنهایی من در من نیست...
یکشنبه 16 اردیبهشت 1397 23:38
کسی تا حالا رنو پی کی داشته؟خوبه؟چطور ماشینیه
-
پست پولکی
یکشنبه 16 اردیبهشت 1397 10:05
خیلی بده آدم پولکی باشه ها...من از یه نفر بهم خیر مالی رسیده ولی از بس طمعکارم میگم اگر فلان کارو میکردم با پولم الان اینقدر بیشتر اومده بود روش...یکی نیس به من بگه آخه آدم ناحسابی اون بیچاره که اندازه ضررت از جیب بهت داد پس چرا هی میخوای بری باهاش دعوا کنی...دیوار کوتاه تر از اون پیدا نکردی؟؟؟ کاری نکن که ته دلت بگی...
-
مُلکی که در آن ظلم شود دیر نپاید
شنبه 15 اردیبهشت 1397 10:14
خیلی دلم میخواد زین پس مثبت تر بنویسم اما فعلا که متاسفانه اوضاع ما هم مث بقیه افراد جامعه چندان به سامان نیس... از امروز شروع میکنیم...که من نیاز مبرم به اینترنت دارم ولی به خاطر دلسوزی م.س.ئولین نامحترم اینترنت به فنا رفته...آخه خدای نکرده مردم بخاطر اون شبکه اج.تماعیه به فساد میفتند... اینه که بنده مجبور شدم با نت...